کاریزما قدرتی ناملموس است که سبب میشود افراد از شما پیروی کنند، در اطرافتان باشند و از شما تأثیر و الگو بگیرند.
هر فردی با تمایلات قومگرایانه متولد میشود، و در چند سال اول زندگی معیار او همان رویدادهایی است که در اطراف او میگذرد. و دید او به زندگی همان دید و معیار است که به آن دید درونی میگوییم. بعضی از افراد این دید درونی را تا بزرگسالی حفظ میکنند. چنین افرادی که همه چیز را با محوریت خود میبینند هیچگاه نمیتوانند ایجاد جاذبه کنند. و افرادی پر طرفدار باشند.
افراد موفق که میخواهند تأثیرگذار باشند، دایرهی توجه و فعالیتهای خود را به سمت بیرون از خود گسترش میدهند. به گونهای که از اتفاقات اطراف و شرایط دیگران آگاهند، گویی خود در آن شرایط قرار گرفتهاند. آنچه آنها با این عمل سعی در ایجاد و تقویت آن دارند کاریزما یا جاذبهی فردی است.
برای ایجاد کاریزما باید یاد بگیرید:
با اعتبار بالا عمل کنید
افرادی که در رفتار خود متناقض و غیر قابل پیشبینی هستند، دیگران را دفع میکنند. و در مقابل افرادی که در رفتار خود ثابت قدم هستند، دیگران را به سمت خود جذب میکنند. برای ایجاد کشش در دیگران باید صداقت داشته باشید. در مورد اعتقاد خود با دیگران صحبت کنید و شفاف باشید، و بر طبق آن عمل کنید. در اینصورت آنقدر اعتبار اخلاقی دارید که مورد احترام دیگران واقع شوید.
جری اسپنس یکی از بزرگترین وکلای ایالات متحدهی امریکا میگوید: "اگر سخنرانی قدرت سخنپردازی بالا داشته باشد، تیزهوشترین فرد باشد، از روانشناسی سر در بیاورد و از همهی ابزارهای لازم بهرهمند باشد ولی اعتبار نداشته باشد آنگاه باید برای پلیکانها سخنرانی کند."
جذاب باشیدبرای دیگران جذاب باشید. با شخص مقابل خود به گونهای برخورد کنید، گویا مهمترین شخصی است که امروز ملاقات میکنید. به آنها لبخند بزنید، نه یک لبخند کوتاه از روی اجبار بلکه یک لبخند جادویی ۲ یا ۳ ثانیهای.
وقتی لبخند میزنید کمی به سمت طرف مقابل متمایل شوید، و با خود بگویید: "چهقدر من به تو علاقهمندم. تو انسان بزرگی هستی. من میخواهم بیشتر در مورد خوبیهای تو بدانم."
به عبارت دیگر باید با دید مثبت به دیگران بنگرید. و این جملات به شما در تلقین این احساس کمک میکند. شاید این جملات بهنظر شما احمقانه برسد ولی بعد از انجام این عمل خودتان از ارتباط و اعتماد خلق شده شگفتزده خواهید شد.
افزایش احترام
برای این منظور چند مهارت وجود دارد که با پرورش آنها فضای احترام متقابل در سازمان شما افزایش مییابد. مثلا" صحبت کسی را قطع نکنید، اگر میخواهید با افراد صحبت کنید از آنها بپرسید آیا برای گفتگو وقت دارند؟ و به عقاید دیگران گوش کنید.
به خاطر داشته باشید، هیچگاه خود را شخصی که همه چیز را میداند نشان ندهید یا در صحبت کردن آنقدر عجله نکنید تا صحبت دیگران را تمام کنید. نظر فرد مقابل را تفسیر کنید تا به آنها بفهمانید که واقعا" به حرف آنها گوش دادهاید.
بیریا نظر خود را ابراز کنید
افرادی که با شما کار میکنند بهنظر شما در مورد خود اهمیت میدهند. یک یادآوری یا قدردانی از کار خوب کارمندان و همکاران برای آنها ارزشمند است.
در تعریف کردن از افراد از گفتن جملات کلی خودداری کنید. مثلا" نگویید: "کارت را بسیار عالی انجام دادی" سعی کنید آن را شخصیتر کنید مثل این جمله: "این بهترین تحقیقی بود که در شش ماه گذشته دریافت کردهام. کارت عالی بود."
تعاریف را پذیرا باشید
اگر یکی از اطرافیان از شما تعریف میکند از گفتن جملاتی مانند "اینکه چیزی نبود." یا "من این کار را سالها قبل انجام میدادم اینکه چیز جدیدی نیست" خودداری کنید.
پسزدن یک ستایش همیشه سبب احساسات ناخواسته و تحقیر کردن خود و طرف مقابل میشود. فقط بگویید "متشکرم" آنگاه احساس دلپذیرتری در هر دو طرف بهوجود میآید.
موضع خود را مشخص کنید در مقابل آنها نباشید
افراد دوست ندارند با کسانی که فکر میکنند در مقابل آنها هستند همکاری کنند. وقتی که شما با بعضی از اعمال افراد مخالفت میکنید آنها جبهه میگیرند و فکر میکنند با شخص آنها مخالفت میکنید. وقتی که مخالفت خود را با عقیدهی افراد ابراز میکنید بخشی از مشکل میشوید. این بدان معناست که اگر جنگ آغاز شود جنگیدن کار درستی بهنظر میرسد. پس بهتر نیست جنگی که لزومی ندارد شروع نشود.
اگر در فکر عملی کردن کارهایی که در ذهن خود دارید هستید، در حال شروع یک فرآیند همکاری هستید. و اگر در آن موفق باشید تبدیل به فرد قدرتمندی شدهاید.
اینبار که با کسی در تضاد فکری قرار گرفتید سعی کنید بیشتر روی نظر فرد مقابل فکر کنید. شاید احتیاجی به مخالفت نباشد و شاید با کمی خلاقیت و رفتار خوش بتوانید به یک نظر واحد برسید.